سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بخونین برای شما خوبه
عده ای دوست در یک میهمانی شام گرد هم جمع شده بودند.. هر یک از آنها خاطراتی از گذشته تعریف می­کردند،
 یک نفر پرسید: بهترین روز عمرتان کدام روز بوده است؟
زن و شوهری گفتند: بهترین روز عمر ما روزی بوده که ما با هم آشنا شدیم.
زنی گفت: بهترین روز زندگیم روزی بود که نخستین فرزندم به دنیا آمد.
مردی گفت: روزی که از کارم اخراج شدم بهترین و بدترین روز عمرم بوده است. آن روز، باعث شد که روی پای خودم بایستم و راه تازه ای را شروع کنم و از آن روز از هر قسمت زندگیم راضی بودم.
این گفتگو ادامه داشت تا اینکه نوبت به زنی رسید که تا آن هنگام ساکت بود. از او پرسیدند: بهترین روز عمر تو چه روزی بوده است؟
زن گفت بهترین روز زندگی من امروز است. زیرا امروز روزی است که بیش از همه روزها برایم ارزشمندتر است. من نمی توانم دیروز را بدست بیاورم و آینده هم مال من نیست. اما امروز مال من است.. تا آن را هر طوری که می خواهم بگذرانم و از آنجا که امروز تازه است و من هم زنده هستم پس بهترین روز من است و خدا را برای این شکر می کنم.
خوش به حال این زن. در زندگی هر کدوم از ما روزهای خوب و بدی وجود داشته است. شاید روزهایی رسیده که حتی حسرت خاطرات خوش گذشته رو خوردیم. ولی اگه به امروزمان دقت کنیم می توانیم همان خاطرات را تکرار کنیم. می توانیم همان خاطرات خوش در کنار کسی بودن، لحظه احساس غرور کردن و ... را دوباره تجربه کنیم. یا می توانیم همان روزمان را به روزی که بدترین روز زندگیمان بوده، تبدیل کنیم. البته بعضی وقتها دست خود ما نیست، مثلاً یک عزیزی عمرش را از دست می دهد و از این گونه مسائل. اما خیلی چیزها در اختیار ماست. 
ما می توانیم مثل یک نقاش تابلوی زندگی خودمان رو نقاشی کنیم.



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 6:0 عصر